در حال بارگزاری
تازه وارد هستید؟
برای تکمیل عملیات خود ثبت نام کنید
برای عضویت در سایت خود را وارد نمایید تا رمز عبور برای شما ارسال شود.
فراموشی رمز عبور
اینکه جدیدن باب شده است که فلان کتاب زرد است و از این دسته کتابها را نباید خواند و…، یک لحظه من را به این فکر وا داشت که آیا کتاب «تکههایی از یک کل منسجم» هم جز کتابهای زرد است یا نه!؟با خود گفتم مگر آدم از کتاب روانشناسی چه میخواهد؟ اینکه مطالبش معتبر باشد و کاربردی. حداقل برای من این موضوع بسیار مهم بود و این کتاب هر دو ویژگی را داشت.در ابتدا اینطور تصور میکردم که شاید این کتاب از آن دسته کتابهای روانشناسیست که، خواندنش نیاز به دقت و تمرکز بالایی دارد اما وقتی که شروع به خواندنش کردم، نثرش سادهتر از آن چیزی بود که تصور میکردم، البته این به آن معنا نیست که محتوای کتاب پیشپاافتاده یا سطحیست. فکر کنم همین سادگی بیان باعث شده که این کتاب برای تمام اقشار قابل فهم باشد.پونه مقیمی در نه فصل آمده و راجع به مسائلی که یک فرد ممکن است در طول زندگی درگیر آن شود، به کمک روانشناسی واقعگرایانه بحث کرده و برای هر کدام راهحل سادهای ارائه داده است. راهحلهایی که شاید خودمان هم بعضی از آنها میدانستیم اما هیچ وقت جرات آن را نداشتهایم که آن را امتحان کنیم.بیشتر قسمتهای کتاب به این نکته اشاره دارد که درد و رنج، شادی و غم جز جداییناپذیر از زندگی ما هستند؛ بنابراین انسان مدام در نمودار سینوسی به سر میبرد که غم را تجربه میکند و بعد از آن شادی و باز هم غم و این جریان سینوسی تا پایان عمر با ما هست. ما با پذیرش مسائلی که خارج از محدودهی کنترل ما هستند، میتوانیم تا حدود زیادی به آرامش برسیم.از رابطه با آدمها میگوید. اینکه همهی ما ناگزیر به ارتباط هستیم اما توقع ما از یک فرد باید توقعی منطقی باشد. تقسیمبندی مطلق آدمها به خوب و بد تصوری نابالغانه است که به ما آسیب میزند. ما باید بدانیم حال آدمها همیشه خوب یا همیشه بد نیست، چون هم دنیای درونی انسانها هم دنیای بیرون آنها در حال تغییر است. هر فردی شانسیت برای کسب تجارب تازه. از ارتباط با آدمها نترسیم و یاد بگیریم به موقع ارتباطمان را با آنها تمام کنیم چرا که بعضی افراد میآیند درسشان را به ما میدهند و میروند.و بسیاری از مطالب دیگر.من به شخصه این کتاب را دوست داشتم اما تنها مشکلی که با این کتاب داشتم این بود که، مطالب پراکنده و گاهی هم تکراری بود.البته برای این مشکل راهحلی پیدا کردم، اینکه آمدم و در پایان هر بحث خلاصهای از مطلب را که دریافت کردم نوشتم. با این شکل، هم خلاصهی مطلب را داشتم هم مطالب برایم منظمتر میشد.✍️بهاره عبدی